خوابم نمی برد

خوابم نمی برد


گوشم فرودگاه صداهای بی صداست

باور نمی کنی


اما

من پچ پچ غمین تصاویر عشق را
محبوس و چارمیخ به دیوار سال ها
پیوسته باز می شنوم در درون شب.


من رویش گیاه و رشد نهالان،

پرواز ابرها، تولد باران،

تخمیرهای ساکت و جادویی زمین،

من نبض خلق را

از راه گوش می شنوم، آری


در گرگ و میش صبح

تابم تب آوریده و خوابم نمی برد

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 http://spantman.blogsky.com

باید عرض کنم خدمتت خسروجان که بسیار زیبا بود
آفرین

سپاسگذارم مهدی جان

آذین دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:10

شعر زیبایی بود از خوندنش لذت بردم و غمین شدم

امیدوارم که بیشتر لذت برده باشی

نکیسا دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:59 http://hotchocolate.blogsky.com/

I cant belive..is it really you???

YA... It`s me, all by myself

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد