شکنجه گر

رو به تو سجده میکنم

دری به کعبه باز نیست

بس که طواف کردمت

مرا به حج نیاز نیست

به هر طرف نظر کنم

نماز من، نماز نیست

مرا به بند میکشی

از این رهاترم کنی

زخم نمی زنی بمن

که مبتلاترم کنی

از همه توبه میکنم

بلکه تو باورم کنی

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب میکشم ولی

عذاب من گناه نیست

وقتی شکنجه گر تویی

شکنجه اشتباه نیست

نظرات 4 + ارسال نظر
خسرو سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:19 http://www.tanki2.blogsky.com

اینم واسه دوستانی که علاقمند متن های یکم احساسی تر بودن

نکیسا سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:31 http://hotchocolate.blogsky.com/

احساسیت اینه !!!!!!!!!!!

هااا هااهااها
نه این رد گم کنی بود

آذر یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:25

ما دوست داریم،
علاقه داریم.
می‌رویم کُنج یک جای دور،
رویاهامان را یواشکی برای هم
شبیه ترانه می‌خوانیم.

ما زیر باران نشسته‌ایم
طوری که شما فکر می‌کنید
ما داریم رو به دریا گریه می‌کنیم.

خاتون یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:56 http://cafe-rang.blogfa.com

خیلی دلم می خواد یه روز این مستی و تجربه کنم...
مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد